ای عشق همه بهانه از توست من خامشم این ترانه از توست ان بانگ بلند صبحگاهی
وین زمزمه ی شبانه از توست من اندوه خویش را ندانم این گریه ی بی بهانه از توست
ای اتش جان پاکبازان در خرمن من زبانه از توست افسون شده ی تو را زبان نیست
ور هست همه فسانه از توست اوازه ی جاودانه از توست چون سایه مرا ز خاک بر گیرد
که این سرو استانه از توست