کاشکی نباشی وقتی میمیرم کاشکی ندونی بی تو می میرم
مرگ قناری دیدن نداره گل خشک چیدن نداره
میرم از اینجا وقتی که خوابی من اهل خشکی ام تو اهل ابی
این نامه از من دختر کویره وقتی می خونیش دیگه خیلی دیره
میرم از اینجا با پای خسته با چشمی گریون قلبی شکسته
بغضی هنوز مونده تو سینه دوری چه سخته قسمت همینه
من به غیر از تو نخواهم ،چه بدانی، چه ندانی
از درت روی نتابم ،چه بخوانی ،چه برانی
دل من میل تو دارد، چه بجوئی، چه نجوئی
من که بیمار تو هستم چه بپرسی ، چه نپرسی،
جان به راه تو سپارم ،چه بدانی، چه ندانی
می توانی به همه عمر دلم را بفریبی
ور بکوشی زدل من بگریزی نتوانی
دل من سوی تو آید بزنی یا بپذیری
بوسه ات جان بفزاید بدهی یا بستانی
جانی از بهر تو دارم ،چه بخواهی ،چه نخواهی
شعرم آهنگ تو دارد ،چه بخوانی ،چه نخوانی
من بی تو یه ناتمومم من بی تو یه نیمه جونم دور از تو ،نذار بمونم من بی تو ،نه نمی تونم
ای عشق راه دورمن شکست دل مغرور من حادثه رفتن تو بود مهم نبود غرور من مهم نبود شکستنم
به پای تو نشستنم مهم تو بودی عشق من نه قصه ی دل بستنم جای تو آغوش منه
این معنی دوست داشتنه رفتی و خاطرات توقلبم و آتیش می زنه اشکام به وقت رفتنت عذاب تلخ باختنت
ارزشش و داشت عشق من معجزه ی شناختنت مهم نبوده سوختنم دور از تو پرپر زدنم
به افتخار عشق تو می گم که بازنده منم من بی تو یه ناتمومم من بی تو یه نیمه جونم
دور از تو نذار بمونم من بی تو ،نه نمی تونم من بی تو یه بی نشونم من بی تو رو به جنونم
دور از تو نذار بمونم من بی تو نه نمی تونم
کاش آخر تقویم عشق حرفی از یک روز بارانی نبود