از من نپرس چقدر دوستت دارم...
چرا که اینجا در قلب من حد و مرزی برای حضور تو نیست.
به من نگو که چگونه بی تو زیستن را تمرین کنم.
مگر ماهی بیرون از آب میتواند نفس بکشد؟
مگر میشود هوا را از زندگیم برداری و من زنده بمانم؟
بگو معنی تمرین چیست؟
بریدن از چه چیز را تمرین کنم؟ بریدن از خودم را؟
مگر همیشه نگفتم که تو هم پاره ای از تن منی...!
اگر داشتم تورا
اگه داشتم تو رو دنیام یه صفای دیگه داشت
شب عشقم واسه من حال و هوای دیگه داشت
اگه داشتم تو رو رسوای عبادت می شدم
دلم این خسته عاشق یه خدای دیگه داشت
اگه داشتم تو رو اون قصه نویس
واسه من یه قصه های دیگه داشت
می دونم زندگی اینجوری نبود
دخترعاشق یه شبهای دیگه داشت
اگه داشتم تو رو اون میخونه که جای منه
شبها اونجا جای من یه بینوای دیگه داشت
نمی گم با تو واسم، گریه دیگه گریه نبود
با تو این زمزمه ها یه های های دیگه داشت
می دونم پیش تو آروم می شدم حتی اگه
قهر و نازت واسه من درد و بلای دیگه داشت
اگه یارم می شدی، صاحب دنیات می شدم
فکر نکن چشمهای تو یه آشنای دیگه داشت
دلم تنگ شده....
برای طنین صدای مهربونت...
دلم تنگ شده....
برای چشمای سیاهت...
دلم برای صدام کردنات هم تنگ شده ....
آره دلم انقدر تنگ شده که دیگه نمی تونی از روزنه کوچیکش به بیرون نگاه کنی
شبا زمزمه نکردن صدای قشنگت تو گوشم عذاب سختی شده...
نازنینم ، قشنگم، این فاصله دیگه برام غیر قابل تحمله ... (به امید اون روز قشنگ )
مرا در تاریـکی چشــــمانت
در قرمــزی لبـانت فرو بردی
پس در این دنیا دیگـر جایی
بـــرای زیسـتــن نـیـست
چون هیچ آشـیانه ای به قشنگـیه
چشـــمـــان تــــو نـیـست...
Mylove.............